بیست سالگی

بیست عدد عجیبیه...یه نمره ی دست نیافتنی واسه خیلیا 

تا وقتی مدرسه میری تمام تلاشتو میکنی که بهش برسی وقتیم که بهش رسیدی تازه میفهمی اونقدرها که فکر میکردی شگفت انگیز و عجیب نیست 

بیستم یه عدده...مثه همه عددا ....یه نمره س...مثه همه نمره ها 

بیست سالگیم سن عجیبیه...تو بچگی بیست ساله ها آدمای عجیبین...بزرگ...قوی...نترس... 

ولی وقتی خودت بیست ساله میشی تازه میفهمی از این خبرا نیست 

آدم وقتی بیست ساله میشه بازم یه وقتایی هست که احساس کوچیکی میکنه...احساس ضعف...ترس...شکست... 

از وقتی که مثلا بزرگ شدم تا همین حالا نمیتونم بفهمم چرا آدما تولدشونو جشن میگیرن؟ 

یعنی از اومدن به این دنیا انقدر خوشحالن؟ 

ولی یه چیزو خیلی دوست دارم که هرکسی توی دنیا یه روز رو داره که فقط مخصوص خودشه 

فقط و فقط خودش...حتی اگه ندونه اون روز چه روزیه...