سال نو مبارک

 سال نو مبارک دوستان.امیدوارم سال خیلی خیلی خوبی داشته باشین

عید امسال اولین عیدی هست که برای من جذاب نیست... 

امسال اولین سالیه که من بعد از تعطیلات بیکارم...قبلش هم بیکار بودم 

هیجان تعطیلات عید به نظرمن همینه که بعد از یه عالمه کارو درس یه بیست روز درستو حسابی  استراحت کنی  

امسال وقتی دیدم پسردایی های کوچولوم چقدر واسه عید ذوق دارن حس کردم عید تا وقتی  

برای ادم جذابه که بچه باشه...  

دیروز داییم اینا واسه عید دیدنی اومده بود خونمون.دایی و زنداییم که اومدن تو یکی از پسردایی هام که ۵ سالشه همینجور تو حیاط وایستاده بود...هرچی صداش میکردیم نمیومد... 

یه ده دقیقه تو حیاط وایستاده بود برا خودش...زنداییم گفت دلش نمیاد کفشاشو در بیاره 

یاد خودم افتادم که وقتی لباس نو واسه عید میخریدم دلم نمیومد بپوشمشون وقتیم که  

میپوشیدم دلم نمیومد در بیارمشون 

رفتم تو حیاط بهش گفتم چرا نمیای تو؟ 

یه ذره همینجور منو نگاه کرد بعد گفت کفشامو در بیار......مرده بودم از خنده 

وقتی اومد تو همینجور عین بچه های مودب ساکت پیش باباش نشسته بود...(حالا مثلن ما نمیدونم اگه یه وقت دیگه بجز عید بیاد چه کارایی که نمیکنه

همه داشتن ازش تعریف میکردن که به به علیرضا چقدر مودب شده...با خودم گفتم شاید واقعا دعاهای مامانش گرفته و تو سال جدید سر به زیر شده... 

وسط تعریفا مامانم ظرف شکلاتو بهش تعارف کرد...تقریبا نصف ظرفو خالی کرد 

اونجا بود که فهمیدم این همون علیرضای قبلیه و مودب بودنش فقط از ترس اینه که لباس عیدیاش کثیف نشه 

وقتی داشت میرفت با خوشحالی بهم گفت فریده سال دیگه من بهت عیدی میدم باشه؟ 

قیافه من اون لحظه این شکلی شد 

واسه همینه که میگم عید واسه بچه ها خیلی جذابه...خوش به حالشون