بازگشت

چه فرقی میکند این طرف باشم یا ان طرف؟

کوچک باشم یا بزرگ؟

زشت باشم یا زیبا؟

ثروتمند باشم یا فقیر؟

باسواد یا بی سواد؟

یا.....

فرقی نمیکند

هرچه باشم من را نمیبینی

هیچ وقت من را ندیدی

من اما همیشه میدیدمت

تفاوت هایت برای من مهم نبود

خودت هم مهم نبودی ...چرا بودی...برای من مهم بودی...

تو شاید فقط تفاوت ها را میدیدی و من سرخوش در جستجوی نقطه مشترکی بودم.

تفاوت هایم برایت مهم بود

من پر از تفاوت بودم

شاید زشت هم بودم

اما هرچه بودم

عاشق بودم

عاشق تو بدون تفاوت هایت

ای کاش فقط کمی من را میدیدی...

من را بدون تفاوت هایم.


سلام!

واسه خودمم عجیبه بعد قرنی دارم مینویسم

سه بار این متنو نوشتم پرید!

الان کمی تا قسمتی قاطیم!

تازه کیبوردم برچسب فارسی نداره(قابل توجه مطهره)

همین دیگه فعلن!


دماغ!

دیشب بعد از عهدی با فریده و یکی از دوستام تصمیم گرفتیم بریم سینما فیلم (اینجا بدون من) رو ببینیم.. 

واسه سانس ۷تا ۹ پاشدیم رفتیم ولی دیر رسیدیم سینما پر شده بود ما هم ضایع شدیم برگشتیم انقدر توی راه از ضایع شدنمون خندیدیم که نگوو 

بعدش تصمیم گرفتیم بجای سینما بریم دور بزنیم... 

اول رفتیم پمپ بنزین بنزین زدیم بعدشم راه افتادیم.. 

هنوز ده متری از پمپ بنزین رد نشده بودیم که یهو یکی خودشو انداخت جلو ماشین...منم ترسیدم ماشینو بردم اونور ولی یارو آرنجش خورد به آیینه بغل...ماهم ردش که کردیم.. 

یکم جلوتر که رفتیم از تو ایینه دیدمش که وایساده بعد خیالمون راحت شد که چیزیش نشده 

ولی خیلی ترسیده بودیم سه تایی 

باز رفتیم یه سی چهل متر جلوتر وایسادیم..خیلی دلواپس بودیم که مرده چیزیش نشده باشه.. داشتیم باهم حرف میزدیم که یهو دیدیم یه وانت اومد جلوم وایساد همون مرده که خورده بود بهمون ازش پیاده شد با سر و صورت خونی..اومد جلو گفت: حالا میزنین در میرین؟ 

منم بهش گفتم تو که چیزیت نشده...گفت چیزیم نشده..صورتمو نگاه کن زدی دندونامو خورد کردی... 

حالا فریده و دوستم هی میزنن بهم که گاز بده در بریم..گاز بده فرار کن... 

منم رفتم...  

خیلی ازونجا دور شده بودیم که خوردیم به یه چراغ قرمز...وایساده بودیم که از تو آیینه دیدم از یه پراید پیاده شد داره میاد سمتم... زد به شیشه گفت واسه چی درمیری شماره ماشینو که برداشتم میفهمی...منم دیگه حوصله فرار نداشتم رفتم کنار وایسادم... 

اومد کنارمون حالا هرکاری میکنیم بگذره یکم دلش به حالمون بسوزه بی خیال بشه ول نمیکرد 

آخه اصلا چیزیش نشده بود..فقط صورتش و دماغش یکم خراشیده شده بود... 

مرده راضی نمیشد میگفت من با تو کاری ندارم ولی میخوام از بیمه ماشینت استفاد کنم خرجمو بده....دندونام داغون شده... 

خلاصه زنگ زدیم افسر اومد...بردنش بیمارستان دماغش ترک خورده بود..همین..دندوناشم هیچی نشده بود... 

افسره هم شناختش گفت من یه ماه پیش تورو به جرم اینکه تو جیبت مواد بود گرفته بودمت 

آخرشم فهمیدیم موقعی که خورد به ماشین ما قبلش مواد مصرف کرده بود.. 

کلا ازون ادمایی بود که خودشونو بخاطر پول میندازن جلو ماشین مردم!  

ولی افسره...گفتش که تو تصادف ادم با ماشین در هر شرایطی راننده مقصره... 

ماشینم فعلا رفته پارکینگ کلانتری لالا 

............................................................... 

عجب سینمایی شد!!!