الان من چی بگم؟
یعنی واقعا چی باید بگم؟
نمیدونم چه جوری بگم؟
ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
میدونین چیه؟
من از دیروز که جمعه بودو تا ساعت ۱۲ خواب بودم تا الان که ساعت دقیقا ۱۶:۴۴ هست فقط نیم ساعت خوابیدم
خب این اصن مهم نیست چون عادت دارم به شب زنده داری
الان از دست یکی که باعث شد بیدار بمونم عصبانیم
استاد عزیزمون
اون هفته گفته بود واسه جلسه بعد طرحهای تقویمتونو کامل بیارین اگه نیاین ۶ نمرشو نمیگیرین
هرچی گفتیم استاد جلسه اخره بچه ها میخوان برن شهرشون زیر بار نرفت گفت خب برن نمرشون از ۱۴ نمره حساب میشه
من تا ساعت ۶ صب مشغول بودم
جنازم رسید دانشگاه
استاد عزیز با تقریبا یک ساعت تاخیر تشزیف اورد گفت:
مگه جلسه اخر نیست شماها برا چی پا شدین اومدین دانشگاه؟؟؟
یعنی از فرق سرم تا نوک پام اتیش گرفت
دلم میخواست..............
استادا همیشه همینجوری هستن یه زری میزنن هفته بعد که چه عرض کنم از در کلاس که میرن بیرون یادشون میره چی گفتن
واقعا موافقم
زر میزنن اونم چه زری
ایشا لا به زمین گرم بخوره این استادتون خواهر
ایشاللهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
آدم احمق

منم آتیش گرفتم
به خاطر این کارش تو که هیچی منم تا صبح پیشت بیدار بودم
ازش بدم اومد
عزیزم تو که مشغوله کار دیگه ای بودی؟؟؟
بگم؟
میگما
داشتی............
تو خجالت نمیکشی انقدر مطلب طولانی مینویسی بچه؟؟
من که خسته شدم انقد زیاد بود
منتظر باش آپ بعدی طومار میزارم
نه
از کی خجالت بکشم؟
از تو؟
من پر روتر ازین حرفام
خیابون عطاران یادته
سلام
سلام
خوبین؟
استادا همیشه همینن خیلی خودتو ناراحت نکن عادت میکنی
سلام
نه خیلی خوب نیستم
ناراحتم
خیابون عطاران؟
قضیه چیه ؟ هان؟
هیچیییییییییییییییییییییییی
خصوصیه
حالا برای شما استادها کلاس رو تشکیل نمی دهند. برای ما رو چی می گی!
غریب به اتفاق بچه میان و تصمیم می گیرن که سر کلاس نرن! بعد استاد میاد می بینه هیچ کس نیست بچه ها هم چند ساعتی دور هم خوشند و بعدش میرن خونه. واقعا حکمت این اومدن چیه خدا می دونه!
حکمتش خوش گذروندنشه دیگه
عجب آدمییییییییییی!!
ما هم کم نکشیدیم از استادامون
چند روزیه توی وبم لینک هستید اما میخواستم بیام سرحوصله همه پستهاتون رو بخونم
اگه دوست داشتید به وب من هم سر بزنید و با اسم ؛ من و حرفای دلم ؛ لینکم کنید
واسه آپ شدن خبر نمیدم هروقت خواستید بیایید قدمتون روی چشم