من وقتی بچه بودم علاقه ی شدیدی به مسواک و خمیر دندون داشتم(بسکه تمیزم)
مخصوصا این خمیردندون ژله ای های رنگی که مزه ی توت فرنگی میداد...
یعنی من روزی سیصد بار به خاطر این خمیردندونه مسواک میزدم
بعد تازه مسواک بدون آب میزدم یعنی همیشه میرفتم پشت کمدی تختی چیزی قایم میشدم اونوقت خمیر دندون و میریختم رو مسواک و مثلا مسواک میزدم اما همه شو میخوردم
به به مزش هنوز زیر زبونمه!!! بعد تا یکی میومد ازونجا رد میشد یا صدام میزد من سریع
پرتشون میکردم پشت کمد
باز دوباره دفعه ی بعدش که هوس مسواک زدن و خمیردندون خوردنمیکردم باید میرفتم اون پشت تا پیداش کنم..
بخاطر همین علاقه ی شدیدم یه بار که رفته بودیم خونه ی مامان بزرگم من توی توالت چشمم میافته به یه مسواک قرمز که زیر دستشویی افتاده بود(احتمالا برای شستن شونه و ... استفاد میشد)
خلاصه من اینو که دیدم نتونستم خودمو کنترل کنم و گرفتمش شروع کردم به مسواک زدن
تازه از دستشویی هم اومده بودم بیرون تو راهرو نشسته بودم
که یه دفعه داییم میاد و منم هول میشم نمیتونم کاری کنم فقط نگاش میکنم(حالا مسواکم تو دهنم)
داییم میگه داری چیکار میکنی؟؟ منم میگم هیچی دارم مسواک میزنم
فکر کنم اون اخرین باری بود که من ازین مسواکا زدم
اما بدترش اینه که با این که تقریبا 15-16سال ازون روزا گذشته داییم هرجا منو میبینه اون خاطره رو واسه همه تعریف میکنه
منم مجبورم مثه بقیه بخندم دیگه
ها ها ها
حقته
کوفت
چیزای دیگم میخوردی....مهر..
اونو که با هم میخوردیم
یادته؟
خب حقته! منم از این به بعد هرجا بشینم تعریف میکنم. اینم علاقه بود تو داشتی؟ ضایع!!
خب چیکار کنم هرکی به یه چیز علاقه داره دیگه
ضایع خودتی
بعدم خمیر دندون زله ای نه زله خمیردندونی!
خودم میدونم بابا...واسه مزه ی کار اینجوری نوشتم
سلام

چه کار جالبی...!!!
فقط آخرش داییت چیزی بهت نگفت؟
جالب؟
چرا دیگه..نذاشت بکارم ادامه بدم
چه باحال . من و داداشم هم رسمأ خمیر دندون میخوردیم .اصلنم ادای مسواک زدن در نمی آوردیم اونم چه خمیر دندونی.خمیردندون نسیم یا پاوه چون اون قدیم ندیما همین دو مدل تو بازار موجود بود وچه مزه گندیم داشت








باز مال من میوه ای ژله ای بود خیلی خوشمزه بود..مزهی شربت استامینوفن میداد
سلام
....................شوخی کردم
............راستی وب جالبی داری اگر مایل به تبادل لینک بودی تو وبم بهم بگو و بگو با چه اسمی لینکت کنم
این که چیزی نیست من خودم کلت خورم تا الان 35 کلت با55کلاش و 1 تیربار و103 تیر خوردم الان شکل تانک شدم
سیر یسشی شیسشیس یسشیشیشیس ( صدای حرکت کردن تانک) الان دارم راه میرم
منم از این حرکت ها میکردم
ولی قرص آسپیرین بچه
5 سالگیم اولین خودکوشیم رو با آسپیرین بچه کردم
من کلا از این خمیر دندونای میوه ای و ژله ای بدم میاد... چیه آخه...
و یک سوال! مطمئنی که فقط وقتی بچه بودی، علاقه شدید به اون خمیر دندونا داشتی؟ راستشو بگو! چون یه چنتا تو خونه اضافه داریم... میخوام ردش کنم بره
آره تو خیالت راحت



فقط همون بچگیم دوس داشتم
تو ام که همیشه تو خونه تون چیزای اضافه داری که میخای ردش کنی بره
همشم به من میخای بدی این تاریخ گذشته هارو