پوکیده شدیم!(۱۲/اسفند/۱۳۸۹)


خدایا چرا این بارون بند نمیاد ما یه روز پاشیم بریم بیرون.

بابا ناسلامتی مثلا شبه عیده هاااا.

پوکیدیم تو خونه ! هیچی هم نخریدیم...

خسته شدیم انقدر سردمون شد! خدایا یه بار به حرفمون گوش کن.


پ ن : فریده من دارم میرم حموم   ! رفتم پامیشی اتاقو تمیز میکنی. فهمیدی؟؟

نظرات 2 + ارسال نظر
فریده شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:50 ق.ظ

اه اه اه من خوشم اومد؟؟
دیدی که تمیز نکردم

از بس خیره و پررویی

[ بدون نام ] یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:35 ق.ظ

پانوشتت خیلی باحااااال بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد