عنوان ندارد(۱۰/اسفند/۱۳۸۹)


خیالت راحت شد مطهره جان؟

از بس عطسه و سرفه و فس فس کردی که بالاخره منم مریض شدم

اینقد حالم بد بود تو همه کلاسا سرم رو میز بود خوابیده بودم

غیبتم که نمیتونم بکنم از دست این استادا.فردام مطهره خانوم تطیله من بدبخت باید پاشم برم


راستی مطهره میخوای برات جوراب بخرم 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مطی شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ق.ظ

آره تورو خدا بخر...
من همیشه کمبود جوراب دارم

بوشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد